سپیده صبح

یادمان باشد با آمدن خورشید نمازمان قضاست.....
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهدا

13 شهریور 1392 توسط حسين پور


شهید ۱۴ ساله «زینب کمایی» به سال ۱۳۴۶ در آبادان به دنیا آمد؛ پدرش به نام‌های ایرانی علاقه داشت و اسم او را «میترا» گذاشت؛ وقتی او بزرگ شد، از نامش ناراضی بود و به همین خاطر آن را به «زینب» تغییر داد.
خانواده کمایی با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و محاصره آبادان، به اصفهان رفتند اما برادر و خواهران زینب همچنان در آبادان مقاومت می‌کردند؛ زینب در سال ۱۳۵۹ به رغم آوارگی در شهر جدید و فرصت تحصیل سه ماهه، با موفقیت پایۀ سوم راهنمایی را گذراند.
زینب با آن‌که در «شاهین شهر» غریب بود اما فعالیتهای مذهبیِ خود را در آن شهر شروع کرد؛ علاوه بر فعالیت‌های متعدد فرهنگی، برنامه‌های خودسازی را نیز لحظه‌ای فراموش نمیکرد. نمودار برنامۀ خودسازی یک هفتهای این دانش‌آموز، مؤید این مطلب است.
منافقین در آن روزها برای تشکیل هسته های دانش آموزی خود وارد دبیرستان ها شده و تبلیغات می کردند. این شهید ۱۴ ساله مدام با این افراد مناظره می کرد و باعث شده بود کمتر کسی جذب منافقین شود. فعالیت‌‌های مذهبی اش نیز مورد غضب منافقین قرار گرفته بود و این کوردلان در هنگام بازگشت وی از نماز مغرب در اسفند ماه سال ۱۳۶۰ او را ربوده و با گره زدن چادرش به دور گردن او را خفه کرده و به شهادت رساندند.
گزارش پزشکی قانونی از معاینه جسد این شهیده ۱۴ ساله اینگونه روایت می کند:
«به علت ضعف جسمانی و جثه کوچک بر اثر اولین فشار وارده به قتل رسیده است.»
پیکر مطهر زینب، سه روز بعد پیدا شد و با پیکرهای غرقِ به خون ۳۶۰ شهید عملیات «فتح‌المبین» در اصفهان تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.





مادر این شهید ۱۴ ساله درباره دفتر خودسازی زینب، این گونه روایت می‌کند:

زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام.
دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت می‌زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و نحیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و بی‌صدایش، به یاد گریه‌های او در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق امام خمینی(ره) داشت.
زینب در عمل، تک‌تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می‌کرد

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

انجمن
نظر از: طلبه زینبیه [عضو] 
  • زینبیه کرج(سطح 2)

سلام خداقوت،چه شهید نازنینی، استواری ومقاومت او در راه اسلام ستودنی است روحش شاد وراهش پر رهرو باد.
یاعلی

1392/06/15 @ 11:32
نظر از: یادگاری [عضو] 
  • یادگاری
  • عطر چفیه ها
  • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد

سلام علیکم و خدا قوت.از این حسن انتخاب از شما کمال تشکر را دارم. خدا کند ما هم چون این شهیده ی بزرگوار بنده ی خوبی برای خدایمان باشیم.روحش شاد.

1392/06/14 @ 01:35


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

سپیده صبح

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • قرآن

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس